خوشگل مامان دندون شیشمت (با لهجه کودکانه!!) هم درومد...
مبارکت باشه.
فسقلی چند روزی بود که خیلی سر به هوا راه میرفتی، یهو خودت رو ول میکردی وسط، من هی میگفتم چرا اینطوری شدی که یکشنبه مادرجون گفت میخواد راه بیفته که اینطوری شده، همینو که مادرجون گفت ۱ ساعت بعد چند قدم جانانه برداشتی، دیروزم تو خونه از سر ذوق همش دستت رو ول میکردی و میدویدی طرف من، اون زبون کوچولوت رو از سر ذوق تا ته درمیاری! فکر کنم نقطه تعادلت رو زبونته!!
تقریبا ۲ ماه میشه که بلند میشی وامیستی رو پاهات و از وقتی که من و بابا برات دست زدیم و بهت ماشالله گفتیم، خودت تا بلند میشی دست میزنی و یه لبخند ملیحی میزنی که شدیدا دل آدم رو می بره...
قربونت برم من.....
عزیزم جدیدا (۱-۲ هفته میشه)شیر که میخوایی میگی اَم و آب رو هم میتونی تلفظ کنی، دیگه این دو تا رو که بخوای میگی، بقیه چیزا رو هم با اشاره نشون میدی! راحت داری منظورت رو میرسونی به من عسلکم...
دیروز عصبانیم کردی و سرت داد زدم،بعدش شما هم باهام قهر کردی!!نه میومدی بغلم نه اَم میخواستی!!
فکر کنم دو تا دندون دیگه از پایین میخوایی درآری، آخه باز اون قاشق پلاستیکی بنفش رو گرفتی دستت و داری می جویش!!
عسل من چون وبلاگت رو دیر آماده کردم، یه سری عکس از کوچولویی هات میذارم.
اینا از ۶ ماهگیت هستن:
/embed>/embed>>/>/embed>>/>>/>>/>/embed>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>
/embed>/embed>>/>/embed>>/>>/>>/>
و اینم یه آلبوم:
/embed>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/embed>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>