دیروز بابایی رو راهی سفر ۹ روزه سنگاپور کردیم و خودمون تلپ شدیم خونه مادرجون!
خاله ها هم از بس باهات بازی کردن که انگار تو رو خیلی وقته ندیدن، دیگه آخر شب از خستگی ولو شدی...
قبلش هم که کلی آب بازی توی حیات و بعدش آب بازی توی حموم کرده بودی، حسابی خسته شدی ملوسکم...
پ.ن: امروز تازه سه شنبه است و هم من و هم تو حسابی دلتنگ بابایی
سلام عزیزم خوبی خانمی جای بابا خالییه خالی نباشه سفرشون بی خطر ایشااله دفعه بعد شما رو هم می برند تادلتنگ نشید
سلام خانوم. خوبی؟ کیمیای خوشگلم خوبه؟
سفرشون به خیر و بی خطر.
دلم براتون تنگ شده خیلی. مواظب خودتون باش. بوووووووووووس