عسل من، صدای چند تا حیوون رو یاد گرفتی :
من: ببعی میگه ؟ کیمیا: بَ
گاوی میگه؟ ممممممما
جوجه میگه؟ جِی جِی
کلاغه میگه؟ آ
شیره میگه؟ هَهَهَهَهَه
کارهایی که ما باهات میکنیم رو تکرار میکنی:
- عروسکت رو میذاری روی پات و میبری بالا و غش غش میخندی...
- عروسکت رو میذاریم پشتت و پی تی کو پی تی کو میکنیم و شما چهاردست و پا میری و بازم میخندی...
و اینام کارای جدیدت:
- تازگی ها یه عروسک باید تو بغلت باشه تا میمی بخوری و بتونی لالاکنی، بیشتر هم اون عروسک نینی رو دوست داری و گاوی و کوَک کوَک و هاپوی من!! رو...
- باهامون قایم موشک بازی میکنی، قشنگ چشم میذاری و میریم قایم میشیم و میایی دنبالمون، یا ما چشم میذاریم و تو میری قایم میشی که بیاییم دنبالت...
- جدیدا خفن میخوایی خودت غذا و میوه و همه خوراکی ها رو دهن خودت بذاری...
- ( شرمنده) پی پی که میکنی تند تند انگشت اشاره رو چپ و راست میبری(انگار کار بدی کردی) و میخندی که بدوییم بریم دستشویی...
- تا ببینی یکی رفته حموم شما هم میدویی سمت آب بازی و بعدش درآوردنت از حموم دیگه کار ما نیست!!!...
کیمیا موقع مرتب کردن تخت در کنار گاوی و اُلاغ و تِدی