کیمیای زندگی...

خاطرات و زندگی روزمره

کیمیای زندگی...

خاطرات و زندگی روزمره

شب بیداری

عزیزم دو شبه باز بیدار میشی؛ ‌نصفه شبی هوس بازی میکنی؛ میگما تو روز مگه کم بازی میکنی؟ من و بابایی از کمر میفتیم از بس باهات بازی میکنیم؛ بس نیست؟! 

 

دندونات دیگه شدن ۵ تا؛ اون دندون ششمی فکر کنم داره درمیاد که دوباره تو خوشگلم شب خیز شدی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد